|
یکشنبه 85/7/30 ساعت 8:51 صبح
|
عشق و دوست داشتن
خیلیا کسی رو که دوست دارن با معشوق اشتباه می گیرن من در این مورد مطلبی خوندم که بد نیست شما هم بدونین
تفاوت عاشق بودن و کسی را دوست داشتن:
1) هنگام دیدن کسی که عاشق او هستید تپش قلب شما زیاد شده و هیجان زده می شوید در حالی که وقتی کسی را که دوست دارید می بینید احساس سرور و شادمانی به شما دست می دهد.
2) وقتی به کسی که عاشقش هستید نگاه می کنید خجالت می کشید ولی وقتی فردی که دوستش دارید می بینید به او لبخند می زنید .
3) وقتی در کنار معشوقه خود هستید نمی توانید هر آنچه در ذهن دارید به زبان آورید اما در مورد کسی که دوستش دارید اینگونه نیست .
4) در مواجه شدن با کسی که عاشقش هستید دست و پای خود را گم می کنید و نمی توانید صحبت کنید در صورتی که وقتی کسی که دوستش دارید را می بینید می توانید ابراز وجود کنید .
5) وقتی معشوقه شما گریه می کند شما هم گریه می کنید ولی وقتی که کسی را دوست دارید گریه کند به او قوت قلب می دهید و به او می گویید که گریه نکند .
6) احساس عاشق بودن و درک آن به وسیله نگاه است ولی دوست داشتن بیشتر از طریق شنوایی است ( از طریق ابراز علاقه به صورت کلامی )
7) شما دوستی را می توانید پایان دهید ولی هرگز نمی توانید چشمان خود را بر عاشق بودن
ببندید زیرا حتی اگر این کار را انجام دهسد عشق همچنان قطره ای در قلب شماست و برای همسشه باقی می ماند .
امیدوارم این مطلب برای شما مثبت واقع شود
نوشته شده توسط: باران سمیعی
|
یکشنبه 85/7/30 ساعت 8:51 صبح
|
یک حقیقت تلخ (مریم حیدر زاده):
یه نفر خوابش میاد و واسه خواب جا نداره
یه نفر یه لقمه نون برای فردا نداره
یه نفر می شینه و اسکناساشو می شمره
می خواد امتحان کنه که تا داره یا نداره
یه نفر از بس بزرگه خونشون گم میشه توش
اون یکی اتاقشون واسه همه جا نداره
بابا می خواد واسه دخترش عروسک بخره
انتخابم می کنه ، پولشو اما نداره
یکی دفترش پر از نقاشی و خط خطیه
اون یکی مداد برای آب و بابا نداره
یکی ویلای کنار دریاشون قصره ولی
اون یکی حتی تو فکرش آب دریا نداره
یکی بعد مدرسه توپ چهل تیکه می خواد
مامانش میگه اینا گرونه اینجا نداره
یه نفر تولدش مهمونیه ، همه میان
یکی تقویم واسه خط زدن رو روزا نداره
یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونش
یکی داره می میره ، خرج مداوا نداره
یکی انشاشو می ده توی خونه صحیح کنن
یکی ازبر شده درد و ، دیگه انشا نداره
یه نفر می ارزه امضاش به هزارتا عالمی
یکی بعد عمری رنج و زحمت امضا نداره
تو کلاس صحبت چیزی میشه که همه دارن
یکی می پرسه آخه چرا مال ما نداره
یکی دوس داره که کارتون ببینه اما کجا
یکی انقد دیده که میل تماشا نداره
یکی از واحدهای بالای برجشون میگه
یکی اما خونشون اتاق بالا نداره
یکی جای خاله بازی ، کلاس شنا میره
یکی چیزی واسه نقاشی ابرا نداره
یکی پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
یکی طاقت واسه صدور ویزا نداره
یکی فکر آخرین رژیمای غذاییه
یکی از بس که نخورده شب و روز نا نداره
یکی از بس شومینه گرمه میافته از نفس
یکی هم برای گرمای دساش ? ها نداره
دخترک میگه : خدا چرا ما...
مادرش میگه : عوضش دخترکم ، اون خونه لیلا نداره
یه نفر تمام روزاش پر رنج و سختیه
هیچ روزیش فرقی با روز مبادا نداره
یکی آزمایش نوشتن واسش ، اما نمی ره
میگه نزدیکیای ما آزمایشگا نداره
بچه ای که تو چراغ قرمزا می فروشه گل
مگه درس و مشق و شور و شوق و رویا نداره
یه نفر تمام روزا و شباش طولانیه
پس دیگه نیازی به شبای یلدا نداره
یاد اون حقیقت کلاس اول افتادم
دارا خیلی چیزا داره اما سارا نداره
راستی اسمو واسه لمس بهتر قصه میگم
ملیکا چه چیزایی داره که رعنا نداره ؟
بعضی قلبا ولی دنیایی واسه خودش داره
یه چیزایی داره توش که توی دنیا نداره
همیشه تو دنیا کلی فرق بین آدما
این یه قانون شده و دیروز و حالا نداره
خدا به هر کسی هر چیزی دلش میخواد بده
همه چی دسته اونه ، ربطی به شعرا نداره
نوشته شده توسط: باران سمیعی