سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
23051

:: بازدیدهای امروز ::
2

:: بازدیدهای دیروز ::
0

:: درباره من ::

اسفند - آرینوس

:: لینک به وبلاگ ::

اسفند - آرینوس

:: آرشیو ::

مهرگان
آرشیو
اسفند
زمستان 1385
پاییز 1385

:: دوستان من (لینک) ::

عکاسی
حقوق
سایت جدیدترین
خبرگزاری دانشجویان ایران
ستاد پاسخگویی به مسایل دینی
قوه قضاییه
دهکده اطلاعات
فروشگاه اینترنتی ایران
سایت ریاست جمهوری اسلامی ایران
آموزش موسیقی
فناوری اطلاعات
سایت عمومی
سایت عمومی
سایت عمومی
واحد فراهم آوری اعضای پیوندی
سایت آموزشی کاشیها
موتور جستجوی فارسی
سرویس خبری قطره
حقوفدانان
هنر اسلامی
آموزش جاوا سکریپت
جستجوگر ماما
تست های روانشناسی
کوله پشتی
بیوگرافی بازیگران
بانک مجلات ایران
عکس «عارفی»
ویکی پدیا
مرجع عکس گل
این روز ها
دپارتمان مجازی پژوهش های حقوقی ایران
دپارتمان مجازی پژوهش های حقوقی ایران
عدالت دات کام
گل صد برگ
اموزش زبان فرانسه میثم
حقوق ایران و فرانسه
زبان ایتالیایی
غم قاقیا
ایتالیا

:: لوگوی دوستان من ::

پردیس - به روز رسانی :  11:37 ص 103/4/27
عنوان آخرین نوشته : امام سجاد(ع) در کربلا

عکسستان - به روز رسانی :  1:8 ع 87/12/21
عنوان آخرین نوشته : 15 عکس رادیولوژی جالب

زیر درخت گل - به روز رسانی :  9:32 ع 87/10/6
عنوان آخرین نوشته : ترانه، پیدا شد:)


:: خبرنامه ::

 

اسفند - آرینوس

 

اقاقیا

چهارشنبه 85/9/29 ساعت 8:47 صبح

 اقاقیا

نوشته شده توسط: باران سمیعی

نوشته های دیگران ()

آسمان ابری

چهارشنبه 85/9/29 ساعت 8:39 صبح

 

 

وفادارتر از غم ندیدم...

 asmane-abri.blogfa.com/


نوشته شده توسط: باران سمیعی

نوشته های دیگران ()

نکته

چهارشنبه 85/9/29 ساعت 8:36 صبح

 

 

‫برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال. بنگر که چگونه می افتی، چون برگ زرد یا سیب سرخ؟

از برج مراقبت مزاحمتون می شم.اگه تو قلبتون جا هست اجازه فرود می خواستم. اجازه هست؟

شاید کسی را که با او خندیده اید فراموش کنید .اما کسی را که با او گریستید هرگز فراموش نخواهید کرد .

هرگز به کسی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری... هرگز به کسی محبت نکن وقتی قصد شکستن قلبش را داری... هرگز قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری.

یک بچه همواره می تواند سه چیز به یک آدم بزرگ بیاموزد : ۱- شاد بودن بدون دلیل ۲- دائم به کاری مشغول بودن ۳- تقاضا کردن آنچه با تمام وجود می خواهد.

هر کجا محرم شدی چشم از خیانت بردار ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم می شود.

دل آدمی بزرگتر از این زندگی است و این، راز تنهایی اوست.

اخم نکنید هرگز نمی دانید چه کسی ممکن است با یک تبسم عاشقتان شود.

همه چیز در پایان خوب است. اگر خوب نباشد بدانید که هنوز به نقطه پایان نرسیده است.

احمقانه است که بخواهی از اشتباهات دیگران در امان باشی . چنین کاری غیر ممکن است . فقط سعی کن از اشتباهات خودت در امان باشی.

ولتر:شما ممکن است بتوانید گلی را زیر پا لگدمال کنید، اما محال است بتوانید عطر آنرا در فضا محو سازید.


نوشته شده توسط: باران سمیعی

نوشته های دیگران ()

این روز ها

دوشنبه 85/9/27 ساعت 11:19 صبح

 
"رفتار من عادی است"
اما نمی دانم چرا
این روزها
از دوستان و آشنایان
هر کس مرا می بیند
از دور می گوید:
این روزها انگار
حال و هوای دیگری داری!
اما، من مثل هر روزم
با آن نشانه های ساده
و با همان امضا، همان نام
و با همان رفتار معمولی
مثل همیشه ساکت و آرام
این روزها تنها

حس می کنم گاهی کمی گیجم!
گاهی کمی گنگم!
حس می کنم
از روزهای پیش
قدری بیشتر
" این روزها را دوست می دارم"

گاهی از تو چه پنهان
با سنگها آواز می خوانم
و قدر بعضی لحظه ها را خوب می دانم
این روزها گاهی
از روز و ماه و سال
از تقویم
از روزنامه بی خبر هستم
حس می کنم گاهی کمی کمتر
گاهی شدیداً بیشتر هستم
حتی اگر می شد بگویم
این روزها گاهی خدا را هم
یک جور دیگر می پرستم
از جمله دیشب هم
دیگرتر از شبهای بی رحمانه دیگر بود:
من کاملاً تعطیل بودم!
اول نشستم خوب
جورابهایم را اتو کردم!؟
تنها حدود هفت فرسخ
در اتاقم راه رفتم
با کفشهایم گفتگو کردم!؟
و بعد از آن هم
رفتم تمام نامه هایم را زیر و رو کردم
دنبال آن افسانه ی موهوم
دنبال آن مجهول گشتم
و سطر سطر نامه ها را جستجو کردم
چیزی ندیدم
تنها یکی از نامه هایم

بوی غریب و مبهمی می داد!؟
انگار
از لا به لای کاغذ تا خورده ی نامه
بوی تمام یاسهای آسمانی
احساس می شد،
دیشب دوباره بی تاب
در بین درختان تاب خوردم
از نردبان ابرها تا آسمان رفتم
در آسمان گشتم

و جیبهایم را
از پاره های ابر پر کردم
جای شما خالی!

یک لقمه از حجم سفید ابرهای ترد
یک پاره از مهتاب خوردم

دیشب پس از سی سال فهمیدم
که رنگ چشمانم کمی "میشی" است!!
و بر خلاف سالهای پیش
رنگ بنفش و ارغوانی را
از رنگ آبی دوست تر دارم!

دیشب برای اولین بار
دیدم که نام کوچکم دیگر
چندان بزرگ و هیبت آور نیست!

این روزها دیگر
تعداد موهای سفیدم را نمی دانم،
گاهی برای یادبود لحظه ای کوچک

یک روز کامل جشن می گیرم،
گاهی صد بار در یک روز می میرم
حتی

یک شاخه از محبوبه های شب
یک غنچه ی مریم برای مردنم کافی است!
گاهی نگاهم در تمام روز

با عابران ناشناس شهر
احساس گنگ آشنایی دارد

گاهی دل بی دست و پا و سر به زیرم را
آهنگ یک موسیقی غمگین هوایی می کند!
اما
غیر از همین حسها که گفتم
و غیر از این رفتارهای معمولی

و غیر از این حال و هوای ساده و عادی
حال و هوا دیگری
" در دل ندارم"
"رفتار من عادی است"

قیصر امین پور


نوشته شده توسط: باران سمیعی

نوشته های دیگران ()

لینک

چهارشنبه 85/9/22 ساعت 3:49 عصر

 

http://languageindia.blogfa.com/

آموزش زبان هندی


نوشته شده توسط: باران سمیعی

نوشته های دیگران ()

لینک

چهارشنبه 85/9/22 ساعت 3:43 عصر

 

http://moi-et-francais.blogfa.com/

آموزش زبان فرانسه

 
 
 
 
 
 
 
 
 
------------ --------- ---------

نوشته شده توسط: باران سمیعی

نوشته های دیگران ()

زنان

یکشنبه 85/8/28 ساعت 12:37 عصر

 

زن‌ از نگاه‌ ملل‌ و مشاهیر

خوشبخت‌ترین‌ زن‌ کسی‌ است‌ که‌ مرد را بعد از ازدواج‌ بهترین‌ مرد جهان‌ کند. نیوتن‌

خوشگلی‌ زن‌ زینتی‌ است‌ زوال‌پذیر ولی‌ حسن‌ اخلاق او نعمتی‌ است‌ لایزال‌.جرجی‌ زیدان‌

سعادت و شقاوت یک جامعه به دست زنان آن جامعه است. امام خمینی

در آغاز هر کار مهم‌ زن‌ وجود دارد. لامارتین‌

شیرین‌ کلامی‌ توأم‌ با حیا زیباترین‌ زینت‌ زنان‌ است‌. اوریسپید

یک‌ زن‌ چیزی‌ جز شوهر نمی‌خواهد ولی‌ وقتی‌ که‌ به او رسید همه‌ چیز می‌خواهد. شکسپیر

خانم‌! زیبائی‌ ظاهری شما فقط‌ چشم‌ را لذّت‌ می‌بخشد امّا زیبائی‌ اخلاق و فهم‌ شما روح‌

 

 را نوازش‌می‌کند. ولتر

اشک‌ در زن‌ سبب‌ تسکین‌ آلام‌ درونی‌ می‌شود ولی‌ در مرد مردانگی‌ را تباه‌ می‌سازد. ناپلئون‌

اگر زن‌ با تقوا و خوش‌ خلق‌ در خانة‌ محقر و فقیری‌ باشد آن‌ خانه‌ را محل‌ آسایش‌ وفضیلت‌

 

و خوشبختی‌ می‌سازد. اسمایلز

اگر می‌خواهید اندازه‌ تمدن‌ و پیشرفت‌ ملتی‌ را بدانید به‌ زنان‌ آن‌ ملّت‌ بنگرید. ناپلئون‌

بزرگترین‌ دشمن‌ زن‌ بی‌حوصلگی‌ اوست‌. پل‌ ژانه‌

به‌ هر اندازه‌ که‌ زن‌، آرام‌ و مطیع‌ و با عصمت‌ و با عفت‌ است‌ به‌ همان‌ اندازه‌

 

قدرت‌ فرمانروائی‌او شدیدتر و استوارتر است‌. میشله‌

تقوی‌ و پرهیزکاری‌ برای‌ یک‌ دختر برازنده‌تر از هر جواهری‌ است‌. آناتول‌ فرانس‌

تمدّن‌ نتیجة‌ نفوذ زنان‌ پارسا است‌.امرسون‌

تنها، وجود زنان‌ است‌ که‌ به‌ این‌ زندگی‌ سراسر ملال،‌ قدر و منزلت‌ می‌دهد.

 

 اگر زن‌ در جهان‌وجود نداشت‌ زندگی‌ تحمّل‌ناپذیر بود. آناتول‌ فرانس‌

تواضع‌، زینت‌ زن‌ است‌. مثل‌ هندی‌

چیزی که‌ در زن‌ قلب‌ مرا تسخیر می‌کند مهربانی‌ اوست‌ نه‌ روی‌ زیبایش.‌

 

من‌ زنی‌ را بیشتردوست‌ دارم‌ که‌ مهربانتر باشد. شکسپیر

حساسیّت‌، عشق‌، تحمّل‌ و فداکاری؛‌ زندگی‌ زن‌ را تشکیل‌ می‌دهد. بالزاک‌

زن‌ پهلوانی‌ است‌ که‌ دلیرترین‌ مردان‌ را در سخت‌ترین‌ اوقات‌ خشم‌ آرام‌ می‌کند. هرود

زن‌ عاقل‌ خانة‌ خود را آباد می‌کند و زن‌ نادان‌ آنرا بر باد می‌دهد.تریستان‌ برنارد

زنان‌ به‌ خوبی‌ مردان‌ می‌توانند اسرار را حفظ‌ کنند، ولی‌ به‌ یکدیگر می‌گویند تا در

 

 حفظ‌ آن‌شریک‌ باشند. داستایوسکی‌

زنانی‌ که‌ می‌خواهند مرد باشند زنانی‌ هستند که‌ نمی‌دانند زن‌ هستند. الکساندرد دوما

زنان‌ مرد صفت‌ را دوست‌ نمی‌دارم‌ و همچنین‌ از مردان‌ زن‌ صفت‌ بیزارم‌ هر کس‌ باید

 

در دنیا فقط‌ نقش‌ خود را بازی‌ کند. ناپلئون‌

زن‌ برای‌ آن‌ آفریده‌ نشده‌ که‌ وجودی‌ عاطل‌ و باطل‌ باشد و فقط‌ به‌ درد زینت‌

 

 و تفریح‌ مرد بخورد. اسمایلز

زن‌ شریک‌ زندگی‌ و یار ساعات‌ درماندگی‌ است‌. گوته

زیبائی‌ در زن‌ بدون‌ وقار مانند تور ماهیگیری‌ فرسوده‌ و سوراخ‌ سوراخ‌ است‌.امرسون‌

زن‌ عاقل‌ با شوهر بی‌ پول‌ خوب‌ می‌سازد. مثل‌ روسی‌

شیرین‌ترین‌ چیز در زندگی‌، عشق‌ زن‌ پاکدل‌ به‌ شوهرش‌ است. ولتر

شیرین‌ترین‌ سخنان‌ در زندگی؛‌ خوش‌ آمدگوئی‌ بی‌ غل‌ و غش‌ زن‌ به شوهر

 

خویش‌است‌. جرج‌ ولز

گرانبهاترین‌ زینت‌ برای‌ زن‌ که‌ هیچ‌ زنی‌ از آن‌ برخوردار نیست‌ سکوت‌ است‌. مثل‌ یونانی‌

مردان‌ آفریننده‌ کارهای‌ مهمّند و زنان‌ به وجود آورندة‌ مردان‌. رومن‌ رولان‌

هیچ‌ فضیلتی‌ نمی‌تواند در زن‌ کمبود مهربانی‌ او را جبران‌ سازد. میس‌ اوژه‌ وادت‌


زن‌ خوب‌ فرمانبر پارسا کند مرد درویش‌ را پادشا سعدی

                                                                                         

 
برگرفته از سایت:www.arefi.blogfa.com

نوشته شده توسط: باران سمیعی

نوشته های دیگران ()

پله پله تا خدا

سه شنبه 85/8/23 ساعت 8:32 صبح

 

نوشته شده توسط: باران سمیعی

نوشته های دیگران ()

این خداست که تو را می خواند...

یکشنبه 85/8/7 ساعت 9:0 صبح

 

راه سر بالایی وجود ندارد . سر پایینی هم در جهان بیرون نیست . این ماییم که سرمان را بالا می گیریم  و پیش می رویم  یا سرمان را پایین می اندازیم و وفرو می رویم . زندگی کردن شنا کردن ماهی است در دریا و راه رفتن ، نفس کشیدن است در آسمان . ماهی نمی تواند بگوید به آب نیازی ندارد ، و ما به هوا و اکسیژن . بودن ماهی و ما یعنی وجود آب دریا و آبی آسمان .


ما با پاهایمان سفر نمی کنیم . با روح خود است که در جستجوی جزیره های نا شناخته روان می شویم . و معده و دهان نیست که غذا می خواهد ؛این مز ماست که در جستجوی غذاست . آدم ها هر چه کودک ترند ، خضوع روح را در وجودشان بهتر احساس می کنند و آسوده تر پا در ملکوت خدا می گذارند . سوال های بی پایان شان دعوت ابدی خداوند است به آسمان . وقتی از خدا می پرسند ، وقتی ردپای او را جست جو می کنند ، به اوج ایمان رسیده اند .


انسان وقتی راه می افتد و می جوید که قطعه ای را در درونش گم کرده باشد . بیرون همه چیز سر جای خودش ایستاده است . این گمشدگی در درون ماست که بیداد می کند . وقتی بهترین غذا ما را سیر نمی کند و وقتی بهترین دوست ما را سیراب نمی سازد ، انگار چاله ای در درون ماست که همه چیز را می بلعد و چیزی باقی نمی گذارد  این عطش پایان ناپذیر ،به دنبال حضوری بی آغاز است و بی پایان .


وقتی همه ی اوج های بیرونی ناپایدارند و نا تمام ، ما به دنبال ستاره ای می گردیم که هیچ گاه غروب نمی کند و همیشه در آسمان دل و اندیشه ی ما می درخشد . وقتی صدایی در درونت به فریاد تبدیل می شود ، این تو نیستیکه فریاد می کنی ؛ این خداست که تو را می خواند . خدا در درون توست . خدا طبیعت توست .قدرت خدا در درون تو برپا شده است . بیرون محل حضور آب و سنگ است .وقتی خدا در دلت بر پا می شود ، مثل خورشیدی همه چیزت را می گدازد و در تو شراره ای مثل چشمه های جوشان عشق جاری می شود  و در تو موسیقی ملایمی شکل می گیرد به نام نیاز و دو بال گشوده در هر سویت رشد می کند و تو را به اوج می رساند و در این حال تو به «قرار گاه قرب »رسیده ای و ندایی در تو به بلوغ می رسد که می گوید : « چیزی بخواه».


                                           حسین اسکندری



نوشته شده توسط: باران سمیعی

نوشته های دیگران ()